بسم رب الحسین (ع)
کاروان پر شور و با جلال ارباب عالمین ، در همین سحرهاست که به سوی ابدیت شروع به آسمان پیمایی مینماید .
و همین لحظه هاست که راهی میشود تا دستان تهی امثال ما را در بر گیرد تا راه دنیایی خویش را با کاروان کربلائیان طی کنیم و به سر منزل مقصود برسیم . انشا الله ...
آری !! کربلائیان مهیا سازند خودرا . ارباب ما از مدینه به قصد حجاز و از آنجا نیز به سوی حریم کبریایی کربلا به راه افتاده و بار دیگر ...
محرم در راه است ......
وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد
شهر مدینه مثل زهرا گریه می کرد
وقتی که می رفتند پشت پای آن ها
چشمان جبرائیل حتی گریه می کرد
پائین پای ناقه مریم گریه می کرد
دورِ سر گهواره عیسی گریه می کرد
این است آن داغ عظیمی که برایش
حتّی میان تشت یحیی گریه می کرد
این است زینب بانویی که زیر پایش
زانوی لرزه دار سقا گریه می کرد
بوسید اکبر دست های مادرش را
در زیر چادر، ام لیلا گریه می کرد
بر روی دامن مادری در گوش طفلش
آهسته تا می گفت لالا گریه می کرد
یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه
با گفتن بابا، بابا گریه می کرد
در زیر پای محمل مستوره ی عشق
منزل به منزل ریگ صحرا گریه می کرد
وقتی که می رفتند عالم سینه می زد
وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد
باسلام.
لطفا بیا و حتما مطلبم را بخون و دربارش نظر بده!
عنوان مطلب: بازیهایی که مارا بازی می دهند!
لینک مطلب: http://masira.ir/index.php?newsid=108
تک تک نظر هارا بررسی می کنم.وحتما بازم بهتون سر می زنم.
یاعلی