بسم رب الحسین
ای کاش تاریخ برخی لحظات متوقف میشد تا بسیاری از وقایع ناگوار تاریخی اتفاق نمیافتد که یکی از این وقایع که آرزوی هر ایرانی است ، توقف تاریخ در مورد عزل امیرکبیر و سرانجام قتل اوست . که هنوز منتظر نمانیم که از گرمابه ، امیر به سلامت بیرون آید. اما امیر خونین از دنیا رفت تا بعدها در خواب بزرگ مرد دیگر ، آیتالله محمدعلی اراکی رضوان الله تعالی علیه قصه آخرتش را بازگو کند . آیتالله در خواب امیرکبیر را دیده است که جایگاه رفیعی درعالم برزخ داشته است
سبب آن را میپرسد و امیر پاسخ میدهد : با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! دو تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.
بروح پاک و آسمانی همه ارادتمندان به آل الله و پیر غلامان دربارملک پاسبان حضرت حسین علیه السلام فاتحه ای قرائت فرمایید
منبع : فارس