بسم رب الحسین (ع)
حالا که چهل روز مانده به محرم برایت می نویسم ای هیات عشق ...!!!!
مثل من ، مثل آنها شده که نوبتشان سالیانه است....انگار نه انگار که این قافله را سیری است و عاشقان را محلی برای تربیت
آنقدر نامحسوس زاویه می گیریم که گویی خبری نیست
اما قدر دریا را زآب بیرون شده می فهمد و صد دریغ...دریغ که فرصت ها چون ابر در حرکتند و ما غافل....
غافل هم که باشیم اما ناامید نیستیم ، چه آنکه در این وادی گاهی دیر آمدگان نیز در صف اولند...و کرم ارباب یعنی این.....
چه شد که نوشتم و چه شد که قلم چرخاندم؟نمیدانم...اسمش را بگذارید دلواپسی....دلشوره....
چهل روز تا شروع دهه عشق...و قربانی شدن عشق....و تجلی عشق....
پس بسان منتظران نور و در مسیر عاشقی ، چله را قدر دانسته و برای تقرب بیشتر در محرم این چله را طور دیگر آغاز می نمایم
باشد که مراقبت نمایم از چشم که انشالله تا محرم پربار تر از هر سال بگرید و تا عاشورا چشم دل بگشاید....
باشد که مراقبت نمایم از گوش تا روضه را مکشوف شنوم و در اتشش بسوزم و تا عاشورا جواب سلام همیشگی را...
باشد که لسان به ذکر عاشورا مشغول نمایم تا عاشورا در زمره اصحاب گردم...
باشد که دست به خیر گردم تا وقتی به سینه و سر می زنم تجلی اعظم ماتم زده گردم و با هر ضربه اش سینه ام سینایی گردد...
و هرچه بیشتر بیاندیشم صدها باشد و نباشد خطور خواهد کرد تا حال که دیر آمدم مستانه آیم...
السلام علیک یا ابا عبدلله...
منبع : بچه های بهشت